زنانه شدن فقر در سایه تصمیمات اقتصادی

فتحی

زنانه شدن فقر در سایه تصمیمات اقتصادی

سرمقاله:*فرحناز فتحی*

در فرهنگ دینی ما تلاش برای فقرزدایی و کمک به فقرا برای در امان ماندن کل جامعه از آسیب ها و تبعات آن همواره سفارش شده است. به طوری که بارها تاکید شده اگر فقر از دری وارد شود ایمان از در دیگر خارج می شود و این جمله بیانگر تاثیر منفی فقر بر ابعاد مختلف زندگی به ویژه در حوزه مسائل اقتصادی است.

در وزمان حاضر گسترش فقر و تسری آن به لایه های مختلف جامعه به خصوص در میان زنان زنگ هشداری جدی برای همه آحاد جامعه و مسوولان به ویژه  تاثیر آن در حوزه زندگی خانوادگی و تعاملات و روابط اجتماعی افراد است، چرا که ریشه دواندن فقر به شکل خزنده در میان زنان می‌تواند آسیب‌های جدی تری را نیز در بخش اجتماعی و فرهنگی نمایان سازد.

 از آنجائیکه زنان به عنوان ستون خانواده و الگوهای اصلی دختران این سرزمین نقشی اساسی در راستای ترویج و تلقین فضای نشاط و زندگی و یا ایجاد یأس و ناامیدی ایفا می کنند و این نقش ها با توجه به شرایط حاکم بر جامعه و ارتزاق اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زنان از این فضا می تواند در شکل های مختلف ظهور و بروز یابد.

اما آنچه که امروز به طور روز افزون در حال شکل گیری و نهادینه شدن است، تغییر شکل فقر به سمت زنانه شدن به عنوان خطری انکار ناپذیر در سایه تصمیمات اقتصادی است.

 در واقع زنانه شدن فقر، دروازه آسیب های اجتماعی را بازتر نموده و اشکال مختلف این آسیب ها از زباله گردی تا انتظارهای خیابانی، روز به روز به شکل جدی‌تری در کف خیابان ها و در میان انبوه نگاهها و البته و انفعال ها، ظهور عینی یافته و بی شک در صورت بی‌توجهی و یا عدم تدبیر می‌تواند به بحران غیرقابل کنترلی نیز ختم شود؛  بحرانی که نه‌تنها هویت زنانگی را از زنان سلب میکند بلکه تظاهر آن در قالب “عفت و شرافت در مقابل نان” به امری غیرقابل اجتناب تبدیل خواهد شد که امروز با موضوع حذف توانایی‌های مالی قشر ضعیف و متوسط جامعه به ویژه زنان بی سرپرست و یا سرپرست خانوار به دلیل سیاست های همسان سازی قیمت های داخلی با منطقه و یا بر اساس شاخص‌های جهانی بیشتر خودنمایی می کند.

 لذا در صورت عدم توجه به موضوع زنانه شدن فقر، پیامدهای این امر جبران ناپذیر خواهد بود. در این خصوص توجه به چند نکته ضروری است:

* پیامدهای فرهنگی و اجتماعی زنانه شدن فقر به دلیل مرجعیت عاطفی و روانی زنان در جامعه می‌تواند منجر به تقلیل و یا حذف قبح رویکردهای غیر اخلاقی با توجیه به ظاهر منطقی و انسانی ” سیرکردن شکم فرزندان” شود که در صورت غفلت و یا کتمان واقعیت فقر و تبعات آن در جامعه مولد، شاهد افول روزانه اخلاق و درنتیجه پیامدهای ناگوار  آن به ویژه در روند زندگی خانواده‌های نیازمند و دختران آنها و دست و پا زدن در منجلاب فقر و بی اخلاقی برای تامین نیازهای اولیه زندگی و یا دستیابی به آرزوهای  کوچک اما حیاتی و مهم برای بخشی از جامعه، خواهیم بود که این موضوع نه تنها شایسته جامعه اسلامی ایران با پشتوانه دین و تمدن چند هزار ساله نیست بلکه با آرمان‌ها و اهداف خیزش های مردمی در سال‌های بین ۴۲ تا ۵۷ که ریشه کنی فقر و برقراری عدالت بود، ناسازگار است.

* تبعات سیاسی اوج گیری فقر و نمود میدانی آن در میان زنان و بهره برداری های سیاسی معاندان و مخالفان نظام با توجیه و اقدامات دستوری قابل پیشگیری نخواهد بود. لذا به نظر می رسد تاریخ مصرف شعاردرمانی به پایان رسیده و باید با مدیریت اصولی و علمی فارغ از فرصت سوزی های جناحی چاره اندیشی نمود.

* روند افزایشی بی‌اعتمادی و دلسردی جامعه از توانمندی مسئولان در مهار معضلات اقتصادی با نسبت دادن آن به نظام خطر جدی تری را به همراه خواهد داشت که با تداوم این نگرش یاس آلود، درمیان مدت نیز نمی توان شاهد ترمیم این دیدگاه به ویژه در میان دختران و زنان بود.

*شکستن حرمت زنان به دلیل فقر و تنها برای نان منجر به ناامنی حریم خانواده ها می شود و این خطر از یورش فرهنگی دشمنان ایران در راستای تزلزل جایگاه زن و خانواده جدی تر و تاثیرگذارتر خواهد بود.

 *نکته پایانی*:

 امروزه با توجه به تاثیر اقتصاد بر ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی اقشار مختلف، بی توجهی به تبعات تصمیمات اقتصادی به ویژه بر روند زندگی قشر ضعیف و متوسط جامعه و اتخاذ رویکردهای هیجانی و دستوری به منظور تثبیت قدرت، اولین تیر خلاص به آرامش روانی جامعه است و به تبع  اعتماد عمومی را در معرض نابودی قرار می دهد و در صورت تداوم این روند، هنجارشکنی های اجتماعی و فرهنگی و بزه‌های خرد اقتصادی جزء لاینفک زندگی بخشی از جامعه برای دستیابی به حداقل امکانات خواهد بود و انفعال در مقابل این بحران اجتماعی که ریشه در مسائل اقتصادی و تصمیمات جزیره ای بدون درنظرگرفتن شرایط و آستانه تحمل

جامعه دارد،  می تواند ارزش ها و هنجارهای جامعه را تحت تاثیر همراستایی و همزادپنداری سایر بخش های جامعه با زنان قربانی فقر، به کل تغییر داده و حتی جابجا نماید و گاهی جبران این تناقضات ناشی از جابجایی ارزش ها و ضدارزش ها باهزینه های گزاف نیز امکان پذیر نیست.

Share this post