یورش تخریب گران منتقدنما به دستگاه انسان ساز استان زنجان
یورش تخریب گران منتقدنما به دستگاه انسان ساز استان زنجان
آموزش و پرورش به عنوان بزرگترین دستگاه انسان ساز همواره در دوره های مختلف بر اساس حضور افراد متفاوت با رویکردهای خاص و شیوه های مدیریتی ویژه، دستخوش تغییرات شده است و این قاعده در آموزش و پرورش استان ها بیشتر نمود عینی می یابد چراکه تعاملات سازمانی و رفتاری و شغلی در استان ها گاهی دستخوش مراودات فردی و معادلات سیاسی بیشتر تحت تاثیر قرار گرفته و حتی در اولویت عملکردی و رفتاری قرار می گیرد.
آموزش و پرورش استان زنجان نیز که در سالهای اخیر، گاهی به جولانگاه گروکشی های سیاسی تبدیل شده و یا در پس برخی مبادلات پستی و سیاسی، رکود را سپری کرده بود در یک سال اخیر شاهد تغییر شیوه مدیریتی خاصی شده است. تغییری که با حضور مدیرکلی بومی اما از جنس وزارتخانه که با استقبال و حمایت مسوولان ارشد استان بارقه های امید را در کالبد بی رمق این اداره عریض و طویل با بیش از۱۴ هزار معلم و قریب به ۲۰۰ هزار دانش آموز دمید اما گویی این تغییر و شیوه مدیریتی جدید با اصل سهم خواهی برخی مداخله گران همیشگی این دستگاه در تناقض بود و همین امر باعث شد در گام نخست با مقاومت ها و حواشی های فراوانی کمر همت برای ناکارآمد نشان دادن مدیریت جدید بسته شود. اگرچه در ابتدا برخی به ظاهر انتقادات و در عمل تخریب ها به عنوان حق منتقدین و سهم خواهان با چشم پوشی های فراوان و به قصد تعامل و ایجاد آرامش نادیده گرفته شد اما گویی این نگرش ریشه در سال ها برنامه ریزی و عملکرد مشابه داشته است.
با گذشت زمان گویی تخریب گران منتقدنما به این اصل رسیدند که مدیریت جدید فارغ از تمام نگرش های جناحی و گروکشی های مدیریتی، قصد اعمال مدیریتی علمی بر اساس اصل سازمان یادگیرنده و تعاملات انسان محور با اولویت ارتقاء جایگاه و منزلت فرهنگیان را دارد و همین امر باعث شد به دلیل شکست پروژه ناکارآمد نشان دادن آموزش و پرورش و فشار و چانه زنی با مسوولان برای کسب سهم های مدیریتی، فشارهای فرافکنانه در مقابل افکار عمومی و مخاطبین اصلی یعنی معلمان و دانش آموزان و خانواده های آنها گزینه سکوت ظاهری و برنامه ریزی برای آغاز حرکت جدید تخریبی صورت پذیرد.
در این میان حساسیت مسوولان استان به موضوع آرامش روانی و پیشرفت و ارتقاء دستگاه تعلیم و تربیت در استان و رضایت از روند بازسازی چهره غبارگرفته و مغموم آموزش و پرورش استان، موجب شد تا حدودی شرایط غیراخلاقی و غیرحرفه ای تدوین شده از سوی برخی افراد درون سازمان و برون سازمان را تحت تاثیر قرار دهد و اصل درایت، سعه صدر در کنار تعهد و شایستگی در روند ترمیم نیروی انسانی باردیگر در آموزش و پرورش استان جان دوباره بگیرد.
اما گویی دور تسلسل کینه های مدیریتی، سهم خواهی های فردی و جناحی و اصل پدرخواندگی در این سیستم برای برخی افراد پایان ناپذیر است و هر از چند گاهی بهانه های مختلف زمانی و مکانی و اقتضائات مدیریتی و حتی شرایط حاکم بر سلامت جامعه، دستاویزی برای بازگشت درخواستها و آمال ها و سهم جویی و کرسی طلبی های منفعت طلبانه برای تعدادی از افراد جامانده از غافله تعاملات سازمانی شده است و این حکایت همچنان ادامه دارد. حکایتی که درصورت بی توجهی به تبعات و ابعاد آن، بزرگترین قربانیان آن جامعه فرهیخته معلمان و آینده سازان این کشور یعنی دانش آموزان خواهند بود.
*فرانک فروزنده – فعال اجتماعی سیاسی
ودبیر صفحه سیاسی نشریه منطقه ای آوای میهن