ما من حرکت الا محتاج بالمعرفه
حل مشکل کشور منوط به فهم درست مشکل است. اساسی ترین و بنیانی ترین آنها عدم عزم جدی در شفافیت اطلاعات دقیق از توزیع ثروت در کشور است.
نمی توان ادعای جمهوری اسلامی داشت و با افکار التقاطی کشور را اداره کرد. انقلاب عظیم اسلامی ایران به علت وجود افکار و افراد التقاطی بالخصوص در حوزه اقتصاد نتوانسته استقلال خود را بصورت نظر ی و عملی بدست آورد. تضاد و تناقض برنامه های اجرایی در حوزه های مختلف باعث گسست یکپارچگی کشور در زمینه های مختلف شده است. بدون اینکه متوجه شویم کشور را دچار ملوک الطوایف اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و.. کردیم و حال میخواهیم با وصله هایی این شبه جزیره ها را بهم وصل کنیم. بدون اینکه متوجه باشیم کشور را بصورت فداراتیو های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و.. اداره می کنیم . مشکل جدی تر این است که مرز های فدرالیسم اجرایی مشخص نیست. نیاز جدی کشور شفاف شدن اطلاعات مالی و اقتصادی افراد و سازمان و نهاد ها است.
اگر توانستیم حداقل یک تصویر روشن از این حوزه بدست بیاوریم، قطعا راه حل نیز در داخل آن قابل دستیابی است. نیازی به تئوری پردازی های فلسفی و اقتصادی و فرهنگی نیست. عدالت در توزیع فرصتها و امکانات و ثروت و.. راه حل پیش رو است. اگر عده ای فکر می کنند می توان با پروفسور های هیبریدی مشکلات کشور را حل کرد قطعا اشتباه فکر می کنند، این مسیر نا کجا آباد طی شده مهندس بازرگان در ابتدای انقلاب است.
در همین موضوع بدهکاران بانکی، چرا بانکها از اعلام نحوه دریافت و استمحالهای عجیب و غریب و مدت دریافت وام ها و عدد قطعی اصل و فرع آن وام های رانتی تفره می روند. اگر همین موضوع با جزئیات مشخص شود، راه حل نیز در داخل آن قابل جستجو است. بعد مشخص خواهد شد که چرا بانکها برای پرداخت وام های کوچک به صد ها حیل متوسل می شوند تا یا اصلا وام را پرداخت نکنند و یا اگر پرداخت کردند کاری کنند که وام گیرنده با اولین دریافت وام به فکر توبه نصوح دریافت وام باشد.
در کتاب پر ارزش الحیات احادیث مختلفی در این باره موجود است.
طوری که وقتی از معصومین علیهم السلام سوالی در مورد علل خشک سالی و جرم و جنایت و سیل و بیماری ها و همه گرفتاری های بشری پرسیده می شود. همه آنها را به عدم اجرای عدالت حواله می دهند.
قطعا اداره التقاطی کشور نیاز به انسانهای التقاطی دارد. انسانهایی که بتوانند در اقلیم های فکری متضاد و متناقض نقش آفرینی کنند و بتوانند در بین جزایر سینرژی و آنتاگونی پل بسازند. تا نتوانیم کرواتهای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی را از گردن عده ای باز کنیم .در آینده چه بخواهیم و یا نخواهیم مفتخر به نصب کروات در گردن شکسته خود خواهیم بود. باید کشور را از اپیدمی و پاندومی کروات داران اقتصادی و فرهنگی نجات داد.
آنهایی که حل اقتصادی کشور را پیچیده می بینند و یا پیچیده می کنند، قطعا مانند مدیران بانکهای کشور آموزش فن فتیله پیچ را در سرزمین های آنگلوساکسون خوب آموز ش دیده اند.
باید عدالت را مرحله به مرحله، یعنی قسطی اجرا کرد. قسط اول عدالت ساماندهی و یکپارچه سازی اطلاعات افراد و سازمانها و نهاد ها و دسترسی حیطه بندی شده بدون وجود سیاه چاله های جذاب می تواند باشد. افرادی که در دانشگاه و یا حوزه درس خوانده اند باید بتوانند در کنار شناخت دقیق درد، نسخه پیچی کنند و مسئولیت نوشتن نسخه ها را هم به عهده بگیرند. البته هنر حکمرانی یک تخصص فرا رشته ای و شاید یک هنر علی الحده باشد.
وقتی رهبر معظم انقلاب در باره خرمشهر ها صحبت می کنند منظورشان خرمشهرهای اشغالی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و حتی امنیتی و.. است. ابتدا باید به اشغالگری پایان داد تا بتوان اشغالها را مرتفع کرد. خداوند نصر خود را با وسیله مومنان محقق می نماید. قسط اول نقطه شروع عدالت مفروض، در بخش های مختلف است. عدالت مفهومی گسترده و فراگیر با مصادیق مختلف است. هر قدر بتوانیم به قسطی کردن عدالت بپردازیم قطعا به مفهوم شدن آن به همه آهاد جامعه کمک کرده ایم. لقمه بزرگ عدالت اگر قسطی نشود قطعا با قطعیت بالا منجر به خفگی اقتصادی و … خواهد شد. خفقان حاصل از خفگی مفهومی در مقطع کنونی بیماری است که تقریبا همه به آن خو گرفته ایم. اگر نتوانیم فهم و اجرای عدالت را به اقساط قابل فهم و اجرایی تبدیل کنیم قطعا هیچ اقدامی در فهم و اجرای آن انجام ندادیم.